سختی
تنهایی را وقتی فهمیدم که دیدم مترسک به کلاغ میکفت:هر جقدر میخواهی نوکم بزن ولی تنهایم
نزار
به لطافت باران , به سبکی ابرها و به خیس ترین و لذت بخش ترین آب جهان من را بشور
خدای کاری کن از اینکه نام تورا ببرم اکراه نداشته باشم....
و تنها نام تو در قلبم تکرار شود